جدول جو
جدول جو

معنی چابک بازی - جستجوی لغت در جدول جو

چابک بازی
(بُ)
تازیانه زنی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاک بازی
تصویر خاک بازی
بازی کردن با خاک، کنایه از دل بستن به دنیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاب بازی
تصویر قاب بازی
نوعی بازی و قمار که با قاب یا بجول گوسفند انجام می شود، بجول بازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک بازی
تصویر پاک بازی
پاک باختن در قمار، پاک باختن همه چیز در راه عشق، وارستگی، ازخودگذشتگی
فرهنگ فارسی عمید
عمل چوب باز، بازی با چوب، با چوب بازی کردن
لغت نامه دهخدا
نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند، بازی با پژول (بجل) گوسفند و مانند آن
لغت نامه دهخدا
نوعی بازی باشد، رجوع به تاب شود
لغت نامه دهخدا
(چَ لُ)
بازی کردن با چوبهای چلک. الک دولک بازی کردن. عمل چلک باز. چالیک بازی. عمل کودک چالیکی و رجوع به چالیک و چلک و الک دولک و چلک باز شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
تیزپا و تندرو، چالاک و ماهر در رقص:
با همه نیکویی سرود سرای
رودسازی به رقص چابک پای.
نظامی (هفت پیکر)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
تندی. تیزی. عمل اشخاصی که سبک خیزند:
دست حفظت بهر چابک خیزی و بربستگی
بر میان شعله بربندد نطاق از برگ کاه.
عرفی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن باتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلک بازی
تصویر چلک بازی
بازی کردن با چوبهای چلک الک دولک بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن با تاب
فرهنگ فارسی معین
آبرک، ارجوحه، بادپیچ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازی یک قل دوقل یا سنگ چاران بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی گردو بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
تیله انجام گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی